سفارش تبلیغ
صبا ویژن
blogsTemplates for your blogpersianblogpersianyahoo
بهترینِ برادرانت، کسی است که با راستگویی اش تو را به راستگویی بخواند و با اعمال نیک خود ، تو را بهبرترینِ اعمال برانگیزد . [امام علی علیه السلام]
عشق

  نویسنده: نادر قاصد  
 

مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به  او گفت : 
-  می  خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید :   

-   نام دختر چیست ؟   مرد جوان گفت :

-   نامش سامانتا است و  در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید  و گفت :

-  من متاسفم به جهت  این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج  کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم از این موضوع چیزی  به مادرت نگو . مرد جوان نام سه دختر دیگر را  آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود . با  ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت :

-  مادر من می خواهم  ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او  خواهر توست ! و نباید به تو بگویم . مادرش لبخند زد و گفت :   

-  نگران نباش پسرم .  تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی .  چون تو پسر او نیستی . . . !


 
   
جمعه 90 شهریور 18 ساعت 4:9 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  خیانت
بازی سرنوشت
آغوش
دروغ گفت
زن
تو کیستی
عشق
خدا جون
مرگ کودک
عشق من
 
پارسی بلاگ

خانه مدیریت شناسنامه ایمیل
پیوندهای روزانه

12816: کل بازدید

0 :بازدید امروز

0 :بازدید دیروز

 RSS 

 
درباره خودم
عشق
نادر قاصد
عاشق یک فرشته کوچولو
 
لوگوی خودم
عشق
 
 
 
حضور و غیاب
 
اشتراک